هستیهستی، تا این لحظه: 13 سال و 23 روز سن داره

دنیای من

برای دخترم هستی

تو چقدر زود بزرگ شدی و من بعضی وقتا دلم تنگ می شه برای کوچولو بودنت.برای لحظه هایی که باید مدتها منتظر می موندم تا لبخند بزنی و وقتی می دیدیم که نگاهم میکنی و بهم لبخند می زنی چقدر خوشحال می شدم.دلم تنگ می شه برای روز هایی که بدون هیچ حرکتی تو تختخوابت می موندی و و قتی اولین بار غلت زدی چقدر برام جالب بود.دلم تنگ می شه برای وقتی که سعی می کردی رو زانو های کوجیکت بلند شی و وقتی تونستی چهار دست و پا شی من چقدر ذوق کردم... حالا تو راه میری، می خندی، حرف می زنی و از این اتاق به اون اتاق می دوی.وقتی صدات می کنم بر می گردی و نگاهم می کنی وقتی من بر می گردم خونه به سمتم میای و می خندی و بغلم می کنی و من چقدر خوشحال و خوشبختم وقتی سرت رو شونم می ز...
30 ارديبهشت 1391

سیزده ماهگی

یک ماه دیگم گذشت ومن کلی کارای جدید یاد گرفتم.دیگه راه می رم و حالا به همه جا دسترسی دارم حالا وقتی آب می خوام می گم ( اد) وقتی مامانم و بخوام می گم (ما ما ) وقتی شیر بخوام می گم ( ام) و و قتیم حوصلم سر بره می گم ( دد) چیزای دیگم می خوام بگم ولی حالا کم کم :) مامانم می گه خیلی شیطونی می کنم ولی فکر نکنماااااا   ...
21 ارديبهشت 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دنیای من می باشد